فقط طبیعت...فقط

ساخت وبلاگ
حالا که ۳۷ سال دارم شاید دیگر موقع مناسبی برای پاسخ به این سوال باشد! یک خانم زیبا! مسئله اساسی اینست، و یک پسر یا یک مرد یک عمر به دنبال حل این مسئله! موضوع جديست، ظاهرش پر از شوخی های جورواجور و باطنش پر از عقده های خاک شده البته این مسئله کاملا در مورد یک دختر یا زن هم صادق است ولی به نسبت جنس با شمایلی بزک شده تر و متفاوت تر ،در هر صورت بحثم حالا همجنسان خودم و خوده خودم است و در مورد آنها را به متخصصین جنس ماده می سپارم که تنها خودشان میدانند چه اعجوبه های دوست داشتنی ای هستند، و صد البته حیله های نهفته شان را تنها همچو یک راز خود ميدانند.به آغاز جوانی و حدود ۲۰ سالگی که میرسی هرچقدر یک دختر یا حتی یک زن زیباتر باشد دست و پايت را بیشتر گم میکنی و هزار رویا و هزار خیال که می آید و میرود تا تو ایمان بیاوریکه آن ماده آیا چه خلقت خارق العاده ایست و هر چه زیباتر دیگر توصیف ناپذیرتر، که گویا خداييست مفرد برای خود، توقعی هم نیست که در آن دوران جور دیگری باشی، میرسی به حدود میانسالیو اوایل ۳۰ سالگی، تا این سن اگر پسر نرمال و پاکدامنی باشی حداقل باید یک دختر یا زن زیبا رااز نزدیک دیده باشی، با او در کنار هم حرف زده باشی، او را ابتدا آرام بوسیده باشی، لبهایش را در ادامه ستانده باشی، با محبت و عشق نوازشش کرده و آرام برایش لالایی خوانده باشی، اندامش را با مهربانی و صداقت آرام نوازش کرده و بوییده باشی و در انتهای راز و نیاز با آن زیبا روی همبستر شده و با تمام وجود معاشقه کرده و یکی شدن را تجربه کرده باشی، تا در انتها او و خود را به یک ارضا و ارگاسم کامل و خالص رسانده باشی، اینها برای نرمال ترین و بهترین حالت است، وگرنه  فقط طبیعت...فقط...ادامه مطلب
ما را در سایت فقط طبیعت...فقط دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : the-white-dream بازدید : 103 تاريخ : شنبه 11 تير 1401 ساعت: 12:36

بعد از چندین سال بالاخره تصمیم گرفتم که ادامه تحصیل دهم، بین رشته هاییمانند روانشناسی، فلسفه، ادبیات، سینما ،ادبیات نمایشی و باستان شناسی مرددبودم. سینما و ادبیات نمایشی برای ارشد محل تحصیل تهران میشد و خب من نه حوصله شهر دیگر رفتن را داشتم و نه وقتش را. روانشناسی،فلسفه و ادبیات هرسه رشته های مورد علاقه ای هستند برای من اما وقتی از منظر درس و نمره ومدرک نگاه کردم دیدم که واقعا این سه شاخه را بعنوان درس کلاسیک دوست ندارمو علاقه شخصی من هستند وگرنه دانشگاه اصفهان واقعا در این سه رشته بسیار گروه های فعال و باسابقه ای دارد با سطح علمی بالا و قابل قبول.در نهایت رسیدم به رشته باستان شناسی در شاخه تاریخ ماقبل تمدن ایران، اين رشته به نسبت پوياتر و باحال تر از رشته های علوم انسانی محض است و به خاطرکار عملی در سایتهای باستان شناسی و بودن در کنار طبیعت زیبا و بکر یکجور تور تفریحی و سرگرم کننده هم به حساب می آید و برای منهم که به گرما و سرمای بیابان و کوهستان عادت دارم و زیاد در آن موقعیتها بوده و کار فیلد انجام داده ام میتوانستگزینه مناسبی باشد و اینکه باستانشناسی به نوعی فلسفه، ادبیات و برخی رشته های دیگر را در دل خود دارد. خلاصه تصمیم هیجان انگیزی بود و جالب تر آنکه قرار شد با شخصیخاص این تلاش و آزمون را شروع کنیم که نمونه اش در این موارد بسیار نادر است وخیلی چیزها باید دست به دست هم دهد تا چنین فکری جرقه بزند، برنامه ریزی و هماهنگی شود و در عمل شروع، ادامه و به نتیجه برسد. حالا اکثر منابع را تهیه کرده امو چند رفرنس دیگر باقی مانده تا تکمیل منابع. بنظرم گاهی آدم باید خودش را بسپارددست تقدیر، حساس نشود که کجا میخواهد ببرد ، اینکه همه چیز را در مو فقط طبیعت...فقط...ادامه مطلب
ما را در سایت فقط طبیعت...فقط دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : the-white-dream بازدید : 113 تاريخ : شنبه 11 تير 1401 ساعت: 12:36

بچه که بودم خیلی خیلی فکر کردم تا بفهمم رمز خدا توی این حروف چی بوده؟!ساعتها و ساعتها تفکر کردم که سالهای سال عبادت بود و دیگر نمی دانستم باید چه کنم،نه اینکه حالا بزرگ شده باشم، هنوز هم خیلی بچه ام، در حقیقت از نظر خودم و در موردخودم به این نتیجه رسیدم که اگر سالهای ساله دیگه هم زنده باشم باز هم در آخرین لحظات قبل از مرگ هنوز که هنوز است بچه ای خردسال بیش نیستم، اما حالا به نکتهو رمزی در مورد این حروف دست یافتم! که وقتی به آن دقت میکنی مبهوت ميشوي که چه پیچیده ساده ایست خداوند!!! آری، فکر میکنم رمز را یافتم، ساعتها تفکر کودکانه من بالاخره جوابی را برایم رقم زد که شاید تنها اندیشمندان بزرگ به آن دست یافتند،بر عکس تمام حدس و گمان های یک کودک کنجکاو جواب ساده و عجیب پیچیده و رمزآلود است! این حروف گنگ و مرموز دارند یک قانون بزرگ و جهان شمول را فریاد میزنند، اینها به زیباترین زبان دارند میگویند : تولد، مرگ، عشق، زشتی، زیبایی و آن چیزیکه نامش را زندگی قرار دادیم آنقدر ساده و بی آلایش هستند که ما هیچوقت نمیتوانیمبفهمیم هیچ کدام از این مفاهیم اصلا وجود داشت یا تنها نشانه هایی بود بر وجودی حقیقی ترو فراتر از درک و تجسم ما! آری، ما حالا در نقطه ای فرا زمان و فرا مکان قرار داریم و شایدامتداد این حرکت هیچکدام از آن تعاریف و اسمها و لقب هایی که از خود ساختیم نباشد، چونما تنها گمان میکنیم و تصور میکنیم که میتوانیم سازنده و معرف آنچه میبینیم و حس میکنیم باشیم، ولی آن چیزی که حقیقت محض نام گذاشتیم آنقدر از سطحی به سطح دیگر در تحرک و تکامل است که در عمل حقیقت زمانی_مکانی حال ما چیزی جز یک رویا و تصور بینهایت شتابانو زودگذر حساب نمیشود، ما در عین وجود در عین فقط طبیعت...فقط...ادامه مطلب
ما را در سایت فقط طبیعت...فقط دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : the-white-dream بازدید : 113 تاريخ : شنبه 11 تير 1401 ساعت: 12:36

در طول ۳۸ سال زندگی ام بسیار آموختم، بسیار بیشتر از سالهایی که گذشت،تقریبا تمام آدمهایی که در لباس دوست و دشمن در مقابلم و کنارم قرار گرفتند،به اتفاق هم عقیده بودند که من یک آدم ساده، کم عقل و احساسات فقط طبیعت...فقط...ادامه مطلب
ما را در سایت فقط طبیعت...فقط دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : the-white-dream بازدید : 110 تاريخ : يکشنبه 4 اسفند 1398 ساعت: 16:06

من خوشحال میشومچقدر دیگر وقت مانده؟چقدر دیگر باید بگذرد؟خدا خدا خدا کردن تا چه موقع؟در این سرزمین نفرین شده با مردمان غم پرست و اشک بلد و بهانه گیر تا کي؟چشمها را می بندم، گوش ها را میگیرم، دهان را باز میکنم،سکوت نه فقط طبیعت...فقط...ادامه مطلب
ما را در سایت فقط طبیعت...فقط دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : the-white-dream بازدید : 112 تاريخ : يکشنبه 4 اسفند 1398 ساعت: 16:06

هنوزم چشمای تو مثل شبای پرستارستهنوزم دیدن تو برام مثل عمر دوبارسهنوزم وقتی می خندی دلم از شادی می لرزههنوزم با تو نشستن به همه دنیا می ارزهاما افسوس تو رو خواستن دیگه دیره دیگه دیرهاما افسوس که نخواس فقط طبیعت...فقط...ادامه مطلب
ما را در سایت فقط طبیعت...فقط دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : the-white-dream بازدید : 111 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 5:31

کم کم زمان ناپدید میشوددیگر دیوارهای اتاقت هم حرفی برای گفتن ندارندنه میدانی که هنوز نمی دانی و نه نمی دانی که هیچوقت چطور دانسته ایدیگر زیاد خوشحال یا زیاد ناراحت نميشويو این به درونت آرامشی میدهد که فقط طبیعت...فقط...ادامه مطلب
ما را در سایت فقط طبیعت...فقط دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : the-white-dream بازدید : 124 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 20:20

من مينشستم اونجا پشت میز و منتظرفکر کنم درست بعد از اذان مغرب ها، چشم میشدم به پاشنه درالبته اول تر ها که از این خبرا نبود، فقط اندازه چند قدمی که در دید من بود می گذشت و میرفتولی از اونجایی رو میگم ک فقط طبیعت...فقط...ادامه مطلب
ما را در سایت فقط طبیعت...فقط دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : the-white-dream بازدید : 110 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 20:20

سالها گذشته بود، روزها و روزها و روزهااولین باری که در را به روی چشمان بارانی و معصومت گشودماولین باری که دیگر مادرم آنجا نبود و تو را فرستاد تا به ابرها بگويم باز هم بباریدیادت هست؟ آن میز سپيد با آن فقط طبیعت...فقط...ادامه مطلب
ما را در سایت فقط طبیعت...فقط دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : the-white-dream بازدید : 116 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 20:20

چی شده؟چیزی نیست، دارم صدای درونت را گوش میدممگه میتونی؟خب آره تقریبا، ولی نه اونجور که فکر کنی خبری هستچی میگم؟هيسسس، اينقد که سوال میکنی نمیتونم باشه، چی میگه؟خصوصیه نمیتونم برات بگم، اصرار کنی میرم فقط طبیعت...فقط...ادامه مطلب
ما را در سایت فقط طبیعت...فقط دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : the-white-dream بازدید : 110 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 20:20