یکنفر با او حرف میزند

ساخت وبلاگ

چی شده؟

چیزی نیست، دارم صدای درونت را گوش میدم

مگه میتونی؟

خب آره تقریبا، ولی نه اونجور که فکر کنی خبری هست

چی میگم؟

هيسسس، اينقد که سوال میکنی نمیتونم 

باشه، چی میگه؟

خصوصیه نمیتونم برات بگم، اصرار کنی میرما

یعنی دیگه خودمم نمیتونم از خودم خبر داشته باشم؟

عزیزم، هیچکس از خودش خبری نداره، فکر کردی اولین نفري؟

باشه قبول، یه جمله برام بگو، ميخام یه فکری به حال خودم کنم

این حرف خوبی بود، بشنو :

دیگر صدای آه کشيدنت برایم هیجان انگیز نیست، آخر مگر میشود نشنیده و تنها، حس کنم بخار نفس نفس هایت را بر گونه هايم؟ دیگر خنده های دلفریب و هوس انگيزت میان دستان قدرتمند من به دام نمی افتند، راستی کبودی جای گازهايم روی بازوان و کشاله رانت هنوز هست؟ حالا میبینی که همان کبودی های خوشرنگ که تو بهانه میکردی برایشان دیگر حسرتي دست نیافتنی شده برای هردوی ما، و حالا غلت میزنم روی تختخوابی که انگار نمی خواهد تمام شود وسعت کسالت آور بی خواهشش...

خب...بگو بگو، دیگه چی می‌شنوی؟

داری با خودت شوخی میکنی، همينقدرش کافیه تا بفهمی تنهایی خیلی خوبه...

فقط طبیعت...فقط...
ما را در سایت فقط طبیعت...فقط دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : the-white-dream بازدید : 111 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 20:20